نویسنده: اروین یالوم
مترجم: اعظم خرام
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
کتاب من چگونه اروین یالوم شدم، آخرین و شخصیترین اثر اروین د. یالوم، روانپزشک و نویسنده اگزیستانسیالیست آمریکایی است.
اروین یالوم این بار نه بیماران و مراجعه کنندگان، بلکه شخص خود را دستمایه روایت قرار داده و داستان زندگیاش را از نوجوانی تا امروز با نگاهی روانشناسانه و نقادانه نوشته است. از چگونگی نوشتن تکتک کتابهایش گفته و از زندگی شخصی و همسر و فرزندانش؛ از سفرها و علایقش تا رنجها و خطاهایش.
در بخشی از کتاب من چگونه اروین یالوم شدم میخوانیم:
ساعت هشت صبح چهارشنبه است. صبحانهام را خوردهام و پیاده به دفتر کارم آمدم. فقط قبل از شروع کارم کمی مکث کردم و به گلدان بونسای خودم صبح بخیر گفتم و چندتا علف هرزش را هرس کردم. میدانم که آن علفهای هرز کوچولو هم حق حیات دارند ولی نمیتوانم اجازه بدهم آبی را که بونسای من به آن احتیاج دارد بمکند. احساس رضایت و خوشحالی میکنم چون چهار ساعت آینده را باید بیوقفه بنویسم. باید نوشتن را شروع کنم ولی مثل همیشه نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و اول از همه ایمیلهایم را چک میکنم. درحالیکه ایمیلها را باز میکنم به خودم قول میدهم فقط نیم ساعت برای این کار وقت بگذارم. اولین ایمیل به من چشمک میزند:
«امشب بازی خانهی ماست. 6:15 اونجا باش. غذای خوشمزه و گرانی حاضر کردهام. سریع شام میخوریم چون بازی رأس ساعت 6:45 شروع میشه. یک گونی پول بیار!»
کوین
اولین عکسالعمل غیرارادیام این است که پیام را حذف کنم ولی جلوی خودم را میگیرم و سعی میکنم احساسات و خاطراتی را که منتظرند خودشان را به من برسانند به یاد بیاورم.
چهل سال پیش را به یاد میآورم وقتی که پوکر بازی میکردیم. الان دیگر بازی نمیکنم چون حافظهی پراشتباهم کار دستم میدهد و بازی برایم گران تمام میشود. اگر کارتها را اشتباه بخوانم حداقل یک یا دو مشت ژتون را از دست میدهم. از خیلی وقت پیش این بازی را کنار گذاشته و در مقابل وسوسهاش مقاومت کردهام. وقتی آدم پیر میشود علایقش را یکییکی باید کنار بگذارد.
و حالا که تقریبا چهار سال است که دیگر بازی نکردهام، رفقای قدیمی از روی ادب و تواضع بازهم برایم پیام دعوت میفرستند.
من تنیس و دویدن و غواصی را کنار گذاشتهام اما کنار گذاشتن پوکر با تمام اینها فرق دارد. آنها همه ورزشهایی انفرادی بودند ولی پوکر تلاشی اجتماعی بود. رفقای شیرین و دوستداشتنیای در این بازی داشتم که کمکم دارم همه را از دست میدهم. گاهی وقتها دور هم جمع میشویم و ناهاری میخوریم و برای اینکه ببینیم چه کسی باید پول میز را حساب کند سکه میاندازیم یا یک پوکر سریع و کوچک بازی میکنیم. ولی اینها هیچکدام پوکر نمیشود.