اسلاید شماره دو اسلاید اسلاید4 اسلاید5 اسلاید6 اسلاید8 اسلاید11
مطالب مرتبط اقتصاددان کوچک آرتور قلکش را می‌شکند سلمانی عمو جد چارلی و شنل جدیدش فنجانی برای هرکس تقسیم عادلانه نامه به پدر پدران غایب روایت 111 قصه «شب های شیرین» راه هنرمند فلسفه تنهایی صبح جادویی روانشناسی عزت نفس 5 زبان عشق آداب معاشرت به زبان آدمیزاد گذر از رنج جدایی و پیوند دوباره با... در جستجوی کودک فراموش شده قدرت سادگی نسخه اضطراب را بپیچید راه انسان شدن عشق، کار و منزلت مرگ در می‌زند چگونه بهتر و راحت تر صحبت کنیم چگونه از تنهایی لذت ببریم بدن هرگز دروغ نمی‌گوید خانواده درمانی(مفاهیم اساسی، نظریه... کتاب جامع زوج درمانی خانواده درمانی(تضمین درمان کارامد) هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر خانواده درمانی اصول مشاوره پیش از ازدواج مجموعه 12 جلدی کتاب های کار کومن کاش پیش از طلاق میدانستم طرحواره درمانی زندگی خود را دوباره بیافرینید سوگ و داغدیدگی در کودکان و نوجوانان مشاوره و درمان سوگ شهامت درمان های عجیب میلتون اریکسون زندانیان باور مهارتهای زندگی کاش قبل از ازدواج میدانستم قدرت یک زن اختلال استرس پسا رمانتیکی SOS! کمک برای والدین درمان و به سازی رابطه ها. جلد 2 درمان و به سازی رابطه ها. جلد 1 جدایی معنوی آموزش مهارت های ارتباط زناشویی مشاوره با سالمندان کاربردهای خود هیپنوتیزم درمانی چگونه عشقی را که می خواهیم بیابیم راز سایه بهتر نیست به جای دعوا با هم صحبت کنیم... کنترل خشم 11 قانون جذابیت ارتباطی سکوت تفکر، سریع و کند قدرت عادت هنر شفاف اندیشیدن چشم هایش پیوند زخم خورده آفرینش عشق دنیای شیرین بچه داری روانشناسی رنج دروغ هایی که به خود می گوییم جسم زن جان زن قصه عشق مادر کافی ازدواج بدون شکست روان درمانی و مشاوره با مسلمانان ماندن در وضعیت آخر تمرین نیروی حال نیروی حال شفای زندگی تربیت مسموم دژخیم عشق قصه درمانی عشق ویرانگر هنر درمان کتاب ماه
چگونه اروین یالوم شدم

چگونه اروین یالوم شدم

نویسنده: اروین یالوم

مترجم: اعظم خرام

ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه

کتاب من چگونه اروین یالوم شدم، آخرین و شخصی‌ترین اثر اروین د. یالوم، روان‌پزشک و نویسنده اگزیستانسیالیست آمریکایی است.

اروین یالوم این بار نه بیماران و مراجعه‌ کنندگان، بلکه شخص خود را دستمایه روایت قرار داده و داستان زندگی‌اش را از نوجوانی تا امروز با نگاهی روانشناسانه و نقادانه نوشته است. از چگونگی نوشتن تک‌تک کتاب‌هایش گفته و از زندگی شخصی و همسر و فرزندانش؛ از سفرها و علایقش تا رنج‌ها و خطاهایش.

در بخشی از کتاب من چگونه اروین یالوم شدم می‌خوانیم:

ساعت هشت صبح چهارشنبه است. صبحانه‌ام را خورده‌ام و پیاده به دفتر کارم آمدم. فقط قبل از شروع کارم کمی مکث کردم و به گلدان بونسای خودم صبح بخیر گفتم و چندتا علف هرزش را هرس کردم. می‌دانم که آن علف‌های هرز کوچولو هم حق حیات دارند ولی نمی‌توانم اجازه بدهم آبی را که بونسای من به آن احتیاج دارد بمکند. احساس رضایت و خوشحالی می‌کنم چون چهار ساعت آینده را باید بی‌وقفه بنویسم. باید نوشتن را شروع کنم ولی مثل همیشه نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم و اول از همه ایمیل‌هایم را چک می‌کنم. درحالی‌که ایمیل‌ها را باز می‌کنم به خودم قول می‌دهم فقط نیم ساعت برای این کار وقت بگذارم. اولین ایمیل به من چشمک می‌زند:

«امشب بازی خانه‌ی ماست. 6:15 اونجا باش. غذای خوشمزه و گرانی حاضر کرده‌ام. سریع شام می‌خوریم چون بازی رأس ساعت 6:45 شروع می‌شه. یک گونی پول بیار!»
کوین

اولین عکس‌العمل غیرارادی‌ام این است که پیام را حذف کنم ولی جلوی خودم را می‌گیرم و سعی می‌کنم احساسات و خاطراتی را که منتظرند خودشان را به من برسانند به یاد بیاورم.

چهل سال پیش را به یاد می‌آورم وقتی که پوکر بازی می‌کردیم. الان دیگر بازی نمی‌کنم چون حافظه‌ی پراشتباهم کار دستم می‌دهد و بازی برایم گران تمام می‌شود. اگر کارت‌ها را اشتباه بخوانم حداقل یک یا دو مشت ژتون را از دست می‌دهم. از خیلی وقت پیش این بازی را کنار گذاشته‌ و در مقابل وسوسه‌اش مقاومت کرده‌ام. وقتی آدم پیر می‌شود علایقش را یکی‌یکی باید کنار بگذارد.

و حالا که تقریبا چهار سال است که دیگر بازی نکرده‌ام، رفقای قدیمی از روی ادب و تواضع بازهم برایم پیام دعوت می‌فرستند.

من تنیس و دویدن و غواصی را کنار گذاشته‌ام اما کنار گذاشتن پوکر با تمام این‌ها فرق دارد. آن‌ها همه ورزش‌هایی انفرادی بودند ولی پوکر تلاشی اجتماعی بود. رفقای شیرین و دوست‌داشتنی‌ای در این بازی داشتم که کم‌کم دارم همه را از دست می‌دهم. گاهی‌ وقت‌ها دور هم جمع می‌شویم و ناهاری می‌خوریم و برای اینکه ببینیم چه کسی باید پول میز را حساب کند سکه می‌اندازیم یا یک پوکر سریع و کوچک بازی می‌کنیم. ولی این‌ها هیچ‌کدام پوکر نمی‌شود.