اسلاید شماره دو اسلاید اسلاید4 اسلاید5 اسلاید6 اسلاید8 اسلاید11
مطالب مرتبط اقتصاددان کوچک آرتور قلکش را می‌شکند چارلی و شنل جدیدش فنجانی برای هرکس تقسیم عادلانه نامه به پدر پدران غایب روایت 111 قصه «شب های شیرین» راه هنرمند فلسفه تنهایی صبح جادویی روانشناسی عزت نفس 5 زبان عشق آداب معاشرت به زبان آدمیزاد گذر از رنج جدایی و پیوند دوباره با... در جستجوی کودک فراموش شده قدرت سادگی نسخه اضطراب را بپیچید راه انسان شدن عشق، کار و منزلت مرگ در می‌زند چگونه اروین یالوم شدم چگونه بهتر و راحت تر صحبت کنیم چگونه از تنهایی لذت ببریم بدن هرگز دروغ نمی‌گوید خانواده درمانی(مفاهیم اساسی، نظریه... کتاب جامع زوج درمانی خانواده درمانی(تضمین درمان کارامد) هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر خانواده درمانی اصول مشاوره پیش از ازدواج مجموعه 12 جلدی کتاب های کار کومن کاش پیش از طلاق میدانستم طرحواره درمانی زندگی خود را دوباره بیافرینید سوگ و داغدیدگی در کودکان و نوجوانان مشاوره و درمان سوگ شهامت درمان های عجیب میلتون اریکسون زندانیان باور مهارتهای زندگی کاش قبل از ازدواج میدانستم قدرت یک زن اختلال استرس پسا رمانتیکی SOS! کمک برای والدین درمان و به سازی رابطه ها. جلد 2 درمان و به سازی رابطه ها. جلد 1 جدایی معنوی آموزش مهارت های ارتباط زناشویی مشاوره با سالمندان کاربردهای خود هیپنوتیزم درمانی چگونه عشقی را که می خواهیم بیابیم راز سایه بهتر نیست به جای دعوا با هم صحبت کنیم... کنترل خشم 11 قانون جذابیت ارتباطی سکوت تفکر، سریع و کند قدرت عادت هنر شفاف اندیشیدن چشم هایش پیوند زخم خورده آفرینش عشق دنیای شیرین بچه داری روانشناسی رنج دروغ هایی که به خود می گوییم جسم زن جان زن قصه عشق مادر کافی ازدواج بدون شکست روان درمانی و مشاوره با مسلمانان ماندن در وضعیت آخر تمرین نیروی حال نیروی حال شفای زندگی تربیت مسموم دژخیم عشق قصه درمانی عشق ویرانگر هنر درمان کتاب ماه
سلمانی عمو جد

سلمانی عمو جد

نویسنده: مارگارت کینگ میشل

مترجم: شیدا ریاحی

انتشارات: مفتاح حکیم

عمو جد، عموی پدر سارا، تنها آرایشگر سیاهپوست شهر بود. او قلب مهربان و لبخندی گرم و رویایی هم در سر داشت. آنها در دهه ۱۹۲۰ در قسمت جنوبی آمریکا یعنی جایی که اکثر مردم روی زمینهای اجاره ایی کشاورز بودند، زندگی میکردند. عموجد مجبور بود برای کوتاه کردن موهای مشتریانش به سراسر کشور مسافرت کند. او تا زمانی که توانست یک سلمانی برای خودش را باز کند زندگی کرد. اما این کار مدت زیادی طول کشید و اتفاقاتی مانند بیماری سارا و ورشکستگی بانکی که عمو پولهایش را در آن می گذاشت، همگی باعث به تعویق افتادن آن شدند.